«دخترِ سومِ انقلاب»* : آزادی آوازی نیست که در جمع مُردگان بخوانیم.

ساخت وبلاگ
*شنبه است. باران می بارد. «ذاتِ پاکی» در قطره پیداست. هوا بوی «بوسه و رویا» می دهد. مردم در انتظارِ رگبار بی دریغ اند. تهران آسیمه از خیسناکیِ خیابان است.
* امروز شاید موعدِ اتفاقی در «تقاطعِ شکفتن» است؛ موعدِ عنقریبِ مُژده ای در«تقاطع ابوریحان»، موعد تجدید خاطره با «دختر سوم» و وعده دیدار با «دختر چهارم» است!
*هِی دوست! نامه ات رسید. از آن همه « تکلم واژه هات» فهمیدم: آزادی آوازی نیست که در جمع مُردگان بخوانیم. می دانم خسته ای. حق با تو است: آزادی بده بستانی به نرخ «پِچپِچه با حاکمان» نیست!

* می دانم آمده ای چترت را کنار جوی خیابان بگذاری و « خیس و زلال» صادقانه اقرار کنی: لبان ما برای بوسه های پنهانی، زاده نشده اند؛ «ذاتِ عشق» در قطر ه قطره « بوسه های آزاد» پیداست!

*حق با تو است: چرا باید بی صدا و بی عشق و بی بوسه بمیریم؟ چرا باید صبوری کنیم تا تهران روزی( در صد سال بعد) نه با «اذان امامان» که با «ترانه عاشقان» از خواب بیدار شود؟

*باران می بارد. شنبه است. شاید تهران می خواهد نامه «دختر سوم» و همه نامه هایی را دختران ما به « خط گریه» نوشته اند در «تقاطع چشم ها و حقایق» بخواند!
* چرا باید به روزهایی برگردیم که « باران بنفشه» ( نه بر همه ایران) که تنها بر «لاله زار» می بارید؟ چرا باید خط یادگاری های روی دیوار ( تا هزار سالِ قبل) را دنبال کنیم و « چراغ و آینهِ گذشته» را باور کنیم؟

* بیا قدم هایمان را با دخترانمان ( همین امروز) تا « سکوی انقلاب» شماره کنیم...
****
*اعظم جنگروی( دختر سوم انقلاب) در نامه ای که قبل از دستگیری (روی سکوی انقلاب»، نوشته- « خیس و زلال»به ما رسانده که: آزادی آوازی نیست که در جمع مُردگان بخوانیم.

پاسخی به بیانیه رفراندوم ١٥ نفره...
ما را در سایت پاسخی به بیانیه رفراندوم ١٥ نفره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kurdgirlrojhelat بازدید : 107 تاريخ : سه شنبه 14 خرداد 1398 ساعت: 1:50